متن و عکس نوشته های غمگین...

نفسش بودی ولی الآن ...ازت فرار میکنه نمیخواد دیگه حتی بهت فکر کنه.براش عذابی زجر آوری.به خاطرش میری.دلت به خاطرات خوبتون خوشه...همون خاطره هایی که از عشق پر بودن.پیش خودت میگی:حداقل یه زمانی دوسم داشت و با این فکر لبخند مهمان لبات میشه.

خیلی سخته...ببینیش و تظاهر کنی که هیچی بینتون نبوده و نیست.خیلی سخته دوسش داشته باشی و دلت برای آغوش گرمش پر بکشه ولی حتی نتونی بهش بگی که هنوزم میخوایش.دل کندن ازش سخته ولی باید بری رهاش کنی

1_شاید...یک روز...یک نفر جوری آدم را بخواهدکه خواستنش هیچگاه تمام نشود

2_میدانی بی تو...پاییز مرا میشکند؟

3_گاهی یک نفربا نفس هایش با کلامش با وجودش با بودنش بهشتی را میسازد از این دنیا برایت که دیگر بدون او بهشت واقعی را نمیخواهی...

4_اوج خوشبختی است که کسی باشد که تو را آنگونه دوست داشته باشد که دلت میخواهد

5_همین که او باشد و عشق...آن هم در حوالی من...هر چه قدر هم که پاییز باشد بهاری ترین هوا سهم من است

مدام میگفت خیالت تخت...من وفادارم و من چه ساده لوحانه خیالم را تختی کردم برای عشق بازی های او با دیگران...